07 مهر 1404
کشور در حال حاضر با مشکلات عمیق اقتصادی دست و پنجه نرم میکند که شواهد آن نگرانی گسترده عمومی در مورد تورم، نرخ ارز و هزینههای زندگی روزمره است. در حالی که مذاکرات فوری کورسوی امیدی حیاتی برای کند کردن روند رو به وخامت اوضاع ارائه میدهد، اما رفاه پایدار بلندمدت اساساً به اصلاحات ساختاری داخلی جامع و استراتژیهای مالی فردی قوی وابسته است.

مردم ایران با پریشانی قابل توجهی مواجه هستند، به طوری که پرسوجوهای عمومی به طور قاطع بر نرخ ارز دلار، مذاکرات جاری، اجارهبها، هزینههای عمومی و تورم متمرکز است که منعکسکننده یک واقعیت اقتصادی عمیقاً ناامیدکننده است.
مشاهده سایر کشورها نشان میدهد که حتی ملتهای فاقد منابع قابل توجه، اقتصادهای باثبات و قابل پیشبینی را حفظ میکنند، ارتباطات جهانی را تقویت کرده و به شهروندان خود اجازه میدهند زندگیای عاری از نگرانی دائمی در مورد نوسانات اقتصادی روزمره داشته باشند، که این با وضعیت کنونی ایران تضاد شدیدی دارد.
با وجود اینکه ایران یکی از کشورهای بالقوه مرفه جهان است، اما 'فرسوده، پیر و خسته' شده است. این افول عمدتاً به دلیل این برداشت دیرینه است که تمام جهان یک دشمن است، و ناتوانی در تشخیص اینکه سایر ملتها منافع خود را دنبال میکنند و اغلب پس از مذاکرات درگیر همکاری میشوند.
پس از سالها از دست دادن فرصتها و 'سوختن گزینههای زیاد'، ایران اکنون با ضرورت اجتنابناپذیر ورود به مذاکرات روبرو است، که این دیگر یک انتخاب نیست بلکه گامی اجباری برای آینده کشور است.
شخصیتهای بینالمللی، مانند رئیسجمهور سابق آمریکا ترامپ، با وجود تاکتیکهای تهاجمی اولیه، برای تحکیم جایگاه سیاسی خود به موفقیتهای دیپلماتیک نیاز دارند، و این امر ایران را به عنصری حیاتی در نشان دادن توانایی دستیابی به نتایج سریع مذاکره برای چنین بازیگران بینالمللی تبدیل میکند.
در حالی که مذاکرات حس کوچکی از امید، 'نسیمی از هوای تازه' و انگیزه برای مردم فراهم میکند، تأثیر اقتصادی فوری آنها به کند کردن روند بدتر شدن اوضاع محدود میشود. آنها شاخصهای اقتصادی را فوراً بهبود نمیبخشند و قیمتها، به دلیل چسبندگی، در کوتاهمدت به طور قابل توجهی کاهش نخواهند یافت.
در میانمدت، مذاکرات میتواند اثرات ملموستری از خود نشان دهد. چسبندگی قیمت ممکن است کاهش یابد، که به طور بالقوه منجر به کاهش نرخ ارز دلار و کاهش انتظارات تورمی شده و بازارها را تحت تأثیر قرار دهد.
تنها مسیر برای بهبود اقتصادی پایدار بلندمدت در اجرای اصلاحات ساختاری اساسی داخلی نهفته است. بدون این تغییرات ضروری، هرگونه مزایای حاصل از مذاکرات یا تزریقهای مالی خارجی موقتی و در نهایت ناپایدار خواهد بود که منجر به بحرانهای اقتصادی مکرر میشود.
اقتصاد ملی به کارخانه یا سازمانی عمیقاً معیوب تشبیه میشود که گرفتار تصمیمگیریهای موازی و متناقض، ساختاری ناکارآمد، تعارض منافع شدید و بیکفایتی مدیریتی است. از فساد، خویشاوندسالاری و فقدان پاسخگویی رنج میبرد، جایی که قوانین به طور خودسرانه تغییر میکنند.
پیشرفت ملی به دو ستون مکمل وابسته است: روابط خارجی قوی و جذب سرمایهگذاری بینالمللی، و اصلاحات ساختاری داخلی قابل توجه. وضعیت کنونی نشان میدهد که ستون 'اصلاحات ساختاری داخلی' به شدت آسیب دیده است، که این بدان معناست که حتی مذاکرات خارجی موفق نیز بدون رسیدگی به مسائل داخلی، رفاه پایدار به ارمغان نخواهد آورد.
یک مشاهده انتقادی نشان میدهد که حتی مقامات عالیرتبه اقتصادی، مانند وزرای اقتصاد سابق، عدم درک کافی از آمار پایه اقتصادی و دادههای رسمی دولتی را نشان میدهند که بیشتر به ساختار اقتصادی ناکارآمد ملی دامن میزند.
در حالی که رویدادهای اقتصادی کلان بدون شک تأثیرگذار هستند، بخش قابل توجهی (۸۰٪) از رفاه مالی شخصی ناشی از اقدامات فردی در اقتصاد خانوار است. این شامل پرورش عادات صحیح پسانداز، اجتناب از اشتباهات مالی و درک روانشناسی مالی است، نه صرفاً تمرکز بر روندهای اقتصادی جهانی.
به جای تلاش برای پیشبینی حرکات بازار یا سرزنش شخصیتهای سیاسی خارجی برای زیانهای مالی، افراد باید مدیریت ریسک را در اولویت قرار دهند. این شامل داشتن برنامههایی برای سناریوهای مختلف بازار (مثلاً افت، ثبات یا افزایش دلار) و استفاده از ابزارهایی مانند میانگینگیری هزینه دلاری (DCA) و آپشنها برای کاهش خطرات احتمالی است.
با توجه به کسری بودجه فعلی، هزینههای بیش از حد دولتی و فقدان بهرهوری، نرخ ارز دلار بهینه برای ایران در محدوده ۸۰,۰۰۰ تا ۹۰,۰۰۰ تومان تخمین زده میشود، که نرخهای زیر ۸۰,۰۰۰ تومان (مانند ۷۸,۰۰۰ یا ۷۵,۰۰۰ تومان) بسیار بهینه تلقی میشوند.
با اتخاذ دیدگاه نسیم طالب، به افراد توصیه میشود از پیگیری بیثمر پیشبینی سقف و کف بازار یا تلاش برای عملکرد بهتر از بازار خودداری کنند. در عوض، تمرکز باید بر آمادهسازی و مدیریت ریسک در سناریوهای مختلف احتمالی باشد.
پیشرفت واقعی ملی نیازمند دو ستون اساسی است: روابط خارجی و سرمایهگذاری قوی، همراه با اصلاحات ساختاری داخلی قاطع؛ غفلت از دومی، هرگونه موفقیت خارجی را برای رفاه پایدار ناکافی میسازد.
| بینش | توضیح |
|---|---|
| پریشانی اقتصادی عمومی | نگرانی گسترده عمومی بر نرخ دلار، تورم، اجارهبها و هزینههای عمومی زندگی متمرکز است که منعکسکننده اضطراب و ناامیدی عمیق اقتصادی ملی است. |
| پتانسیل در برابر واقعیت ایران | با وجود اینکه ایران یکی از غنیترین کشورهای جهان از نظر پتانسیل است، از فرسودگی اقتصادی رنج میبرد که ناشی از 'ذهنیت دشمنانگارانه' اشتباه و غفلت از همکاریهای جهانی مبتنی بر منافع شخصی است. |
| مذاکره به مثابه ضرورت | سالها از دست دادن فرصتها مذاکره را به گامی اجتنابناپذیر و حیاتی تبدیل کرده است که با کند کردن وخامت اقتصادی، یک آسودگی موقت ارائه میدهد، اگرچه راهحلی فوری برای بهبود نیست. |
| دو ستون پیشرفت | پیشرفت ملی پایدار نیازمند هر دو مورد روابط خارجی قوی (مذاکره) و اصلاحات ساختاری داخلی بنیادین است. بدون دومی، موفقیتهای خارجی گذرا هستند. |
| تمرکز بر اقتصاد خانوار | در حالی که رویدادهای کلان تأثیرگذارند، بخش قابل توجهی (۸۰٪) از ثبات مالی شخصی ناشی از سواد مالی فردی، پسانداز، اجتناب از اشتباهات و تسلط بر روانشناسی مالی است، نه صرفاً عوامل خارجی. |
| اهمیت مدیریت ریسک | به جای پیشبینی بازار، افراد باید بر برنامهریزی سناریوها و مدیریت ریسک با استفاده از ابزارهایی مانند DCA و آپشنها، و آماده شدن برای حرکات مختلف بازار (صعودی، نزولی، باثبات) تمرکز کنند. |
| نقد رهبری اقتصادی | مقامات اقتصادی عالیرتبه درک ضعیفی از آمار پایه اقتصادی و دادههای دولتی نشان میدهند که به نقصهای سیستمی و عدم اثربخشی در ساختار اقتصادی ملی کمک میکند. |
