24 مهر 1404
محافظهکاران به طور فعال ازدواج و فرزندآوری را ترویج میکنند و مردان را به ورود به ترتیبات ازدواج سنتی ترغیب میکنند. با این حال، استدلال میشود که یک ازدواج واقعاً سنتی در چشمانداز حقوقی و اجتماعی کنونی این کشور غیرممکن است.

محافظهکاران همواره از ازدواج و فرزندآوری حمایت میکنند و مردان را تشویق به «ازدواج و بچهدار شدن» میکنند، بدون اینکه به مسائل سیستمی اساسی بپردازند.
یک ازدواج واقعاً سنتی، که با سلسله مراتبی از خدا، مرد، زن و فرزند تعریف میشود و زن مطیع مرد است، در چارچوب قانونی کنونی غیرممکن تلقی میشود.
در این کشور، زنان از قدرت قابل توجهی در ازدواج برخوردارند، به طور معمول حضانت فرزندان را به دست میآورند، در اکثر مواقع برای طلاق اقدام میکنند و نفقه دریافت میکنند، که اغلب مردان را به ورشکستگی مالی میکشاند.
مردان در ازدواج حرف آخر را نمیزنند و نمیتوانند اقدامات، انتخابها یا تأثیرات خارجی یک زن مانند رسانههای اجتماعی را به طور کامل کنترل کنند، که میتواند منجر به انحلال ازدواج شود.
محافظهکاران اغلب برای اصلاحات در سایر مسائل اجتماعی، مانند سیستم مدارس در مورد مسائل تراجنسیتی، حمایت میکنند، اما با وجود ابراز نگرانی در مورد نرخ زاد و ولد و فرهنگ خانواده، برای اصلاح ازدواج یا دادگاه خانواده فشاری نمیآورند.
زنان به طور پنهان از طریق دسترسی به رسانههای اجتماعی برای ارتباط با مردان دیگر، توانایی آسیب رساندن به شهرت مرد (مثلاً با اتهامات سوءاستفاده)، و استقلال مالی، اهرم فشاری دارند که به آنها امکان میدهد در صورت تمایل ازدواج را ترک کنند.
شکلی از 'گسلایتینگ پنهان' در محافظهکاری رخ میدهد، جایی که زنان از نتایج ازدواج سنتی حمایت میکنند بدون اینکه برای اصلاحات لازم تلاش کنند یا قدرتی را رها کنند، و اغلب پیشنیازهای سنتی مانند باکرگی را برآورده نمیکنند.
ترویج ازدواج بدون اصلاحات به فرستادن مردان به 'کشتارگاه' تشبیه میشود، زیرا مردان ۹ برابر بیشتر احتمال دارد پس از طلاق خودکشی کنند، که خطرات جدی و اغلب ناشناخته را برجسته میکند.
محافظهکاران تمایل دارند مردان را از استفاده از تنها اهرم بالقوه خود، مانند رابطه جنسی یا خیانت، شرمنده کنند و آن را غیراخلاقی بدانند، در حالی که همان بررسی اخلاقی را در مورد زنانی که رابطه جنسی را از شوهرانشان دریغ میکنند، اعمال نمیکنند.
محافظهکاران به دلیل شرمنده کردن مردان برای ورود به قراردادهای ازدواجی که برای آنها بسیار نامطلوب است، مورد انتقاد قرار میگیرند، برخلاف لیبرالها که حداقل در مورد انتظارات و خواستههای خود صریح هستند.
تا زمانی که اصلاحات در ازدواج صورت نگیرد، نمیتوانید در این کشور ازدواج سنتی داشته باشید، زیرا چنین چیزی وجود ندارد.
| نکته کلیدی | خلاصه | پیامد |
|---|---|---|
| غیرممکن بودن ازدواج سنتی | یک ازدواج واقعاً سنتی، که در آن زن مطیع شوهرش باشد، از نظر قانونی و اجتماعی در جامعه مدرن دستنیافتنی است. | قوانین کنونی به زنان قدرت در زمینه طلاق، حضانت، نفقه و امور مالی را میدهند، که اقتدار مرد و سلسله مراتب سنتی را غیرقابل دفاع میکند. |
| ریاکاری محافظهکاران در مورد اصلاحات | محافظهکاران از شعار «ازدواج کنید و بچهدار شوید» حمایت میکنند اما فعالانه از حمایت از اصلاح دادگاه خانواده یا قوانین ازدواج خودداری میکنند. | این ناهمگونی به این معناست که آنها یک آرمان دستنیافتنی را ترویج میکنند و مردان را وارد سیستمی میکنند که در آن بسیار آسیبپذیر هستند و خطراتی مانند خودکشی پس از طلاق را افزایش میدهند. |
| اهرم مدرن زنان | زنان از طریق حقوق قانونی (حضانت، درخواست طلاق، نفقه)، نفوذ رسانههای اجتماعی، کنترل شهرت و استقلال مالی، قدرت قابل توجهی دارند. | این اهرم به طور اساسی دینامیک ازدواج را تغییر میدهد و برخلاف انتظارات سنتی، حرف آخر را در ادامه و شرایط ازدواج به زنان میدهد. |
| سرکوب اختیار مردان | محافظهکاران مردان را به دلیل استفاده احتمالی از رابطه جنسی به عنوان اهرم فشار (مثلاً خیانت) شرمنده میکنند اما همین محکومیت اخلاقی را در مورد زنانی که از نزدیکی با شوهرانشان خودداری میکنند، اعمال نمیکنند. | این استاندارد دوگانه مردان را از تنها اهرم فشار درکشدهشان در یک قرارداد ازدواج از پیش نامطلوب خلع سلاح میکند و آنها را با قدرتی محدود رها میکند. |
