24 مهر 1404
مردان اغلب شرایط نامطلوب روابط را میپذیرند، با وجود اینکه در ابتدا استانداردهای بالاتر و خطقرمزهای مشخصی را اعلام میکنند. این پدیده ناشی از کمبود درکشده شرکای مطلوب و فشارهای اجتماعی گوناگونی است که مردان را وادار میکند تا از ایدهآلهای خود کوتاه بیایند و موقعیتهای کمتر از حد مطلوب را بپذیرند.

مردان اغلب استانداردهای بالایی برای شریک زندگی ابراز میکنند، اما اعمالشان غالباً با این ادعاها در تناقض است، شبیه زنانی که ادعای منحصر به فرد بودن دارند اما همیشه به آن عمل نمیکنند.
مردان به سه دسته «جذاب» (حدود ۲۰ درصد از جمعیت مردان که از نظر زنان جذابند)، «متوسط» (ظاهری معمولی و اغلب دلربا)، و «زشت» (کسانی که از دایره قرار گذاشتن بیرون هستند) دستهبندی میشوند.
جذابیت فیزیکی یک مرد متغیر و وابسته به بستر است، به طوری که عواملی مانند شوخطبعی یا نقشهای اجتماعی (مانند کمدین، بارتندر) میتوانند مطلوبیت درکشده او را بالا ببرند.
زنان در ابتدا بر اساس ظاهر (جذاب، متوسط، زشت) دستهبندی میشوند، اما بسیاری به دلیل تعهدات مهمی مانند بدهی یا داشتن فرزند، در دستههای «جذاب اما» یا «متوسط اما» قرار میگیرند.
زنان با انتخابهای سبک زندگی، مانند افزایش وزن یا داشتن فرزند، ارزش خود را در روابط کاهش میدهند، که میتواند آنها را از دسته «متوسط» به «متوسطِ ولی...» یا حتی «sub4» تنزل دهد.
کاهش تعداد مردان «جذاب» و افت درکشده کیفیت زنان (مثلاً افزایش وزن) باعث میشود مردان بیشتری شرایط نامطلوبتری را در روابط بپذیرند.
برخی مردان، که به عنوان «تنها» توصیف میشوند، مایلند از مسائل مهمی مانند فعالیت یک زن در OnlyFans چشمپوشی کنند تا رابطهای با یک «دختر جذاب» داشته باشند.
مردانی که به دنبال زنان «متوسط» هستند، ممکن است در ابتدا در برابر رفتارهای خاصی مانند استفاده بیش از حد از رسانههای اجتماعی مقاومت کنند، اما پس از برقراری رابطه صمیمانه به تدریج تسلیم آنها میشوند.
زنانی با شخصیت قوی بسیار مورد تقاضا هستند و رقابت شدیدی را در بین مردان، از جمله «مردان جذاب»، ایجاد میکنند که در نهایت شخصیت را بر ظاهر صرف ترجیح میدهند.
جامعه و دولت به طور ضمنی مردان را تحت فشار قرار میدهند تا برای حفظ ثبات اقتصادی، روابط ناقص را بپذیرند، با توجه به مشارکتهای مالی مورد انتظار از مردان.
میل ذاتی مردان به فرزندآوری، آنها را به شدت وادار میکند تا سازشهای قابل توجهی را در روابط بپذیرند، برخلاف زنانی که ممکن است راهحلهای مستقل تولیدمثلی مانند IVF را دنبال کنند.
افزایش تمایل مردان به پذیرش «شرایط بد» با افزایش میانگین سن ازدواج و توسعه فناوریهای پیشرفته تولیدمثل مانند IVF همبستگی دارد.
کمیابتر شدن زیبایی، که به «خراب کردن خود» توسط زنان نسبت داده میشود، مردان را مجبور میکند تا سازشهای نامطلوبتری را در پی روابط و تشکیل خانواده بپذیرند.
| KeyConcept | Observation | Consequence / Impact |
|---|---|---|
| استانداردهای روابط مردان | استانداردهای بالای ابراز شده توسط مردان برای شریک زندگی، غالباً با پذیرش واقعی آنها در روابط تفاوت دارد. | بسیاری از مردانی که خطقرمزهای مشخصی را ادعا میکنند، در نهایت بر سر همان نکات مصالحه میکنند. |
| درک جذابیت بر اساس جنسیت | زنان حدود ۲۰ درصد از مردان را «جذاب» میدانند، در حالی که جذابیت مردانه وابسته به بستر است. | جایگاه اجتماعی، شوخطبعی یا حرفه یک مرد میتواند جذابیت درکشده او را فراتر از ظاهر فیزیکی صرف بالا ببرد. |
| کاهش جذابیت زنان | جذابیت فیزیکی اولیه یک زن میتواند با عوامل منفی مهمی خنثی شود و «اما»هایی ایجاد کند. | مثالها شامل بدهی بالا یا داشتن فرزند است که ارزش درکشده یک زن در رابطه را پایین میآورد. |
| کاهش شرکای زن مطلوب | زنان به دلیل اقداماتی که ارزش آنها را در بازار روابط کاهش میدهد، به عنوان «خراب کردن خود» توصیف میشوند. | این امر منجر به در دسترس بودن زنان «متوسط» یا «جذاب» کمتری بدون سازشهای مهم همراه میشود. |
| پذیرش مردان ناشی از کمیابی | کاهش درکشده در تعداد زنان مطلوب، منجر به کاهش استانداردهای روابط مردان میشود. | کمیابتر شدن «زیبایی» مردان را مجبور میکند تا ویژگیهای نامطلوبتری را در شریک زندگی بپذیرند. |
| فشارهای اجتماعی و تولیدمثلی | مردان توسط انتظارات اجتماعی و میل به فرزندآوری مجبور میشوند تا شرکای کمتر از حد ایدهآل را بپذیرند. | این فشار به افزایش سن ازدواج و افزایش اتکا به IVF به عنوان یک راهحل تولیدمثلی کمک میکند. |
| ارزش شخصیت در شرکای زندگی | زنان دارای شخصیت قوی در تمام سطوح جذابیت مردان بسیار مورد تقاضا هستند. | حتی مردان بسیار جذاب نیز در نهایت به دنبال شخصیت میگردند و رقابت را بین مردان برای چنین زنانی تشدید میکنند. |
