10 آبا 1404
جنگ اخیر، که با شروع ناگهانی و تأثیر گسترده مشخص شد، دلدرد و پریشانی روانی قابل توجهی را برای مردم عادی در هر دو طرف به ارمغان آورد. با وجود آرامش فوری پس از پایان آن، این درگیری زندگی را عمیقاً تغییر داد و نیازمند قدردانی مجدد از لحظات صلحآمیز، ارتباطات انسانی، و اهمیت تابآوری و مراقبت از خود در پسلرزههای آن شد.

تنها غذا خوردن در ساحل و مبارزه با افکار آزاردهنده پنج تا شش ساعت پس از شروع یک آتشسوزی؛ این تأمل شخصی با هدف به اشتراک گذاشتن درسهای آموخته شده از جنگ، تصدیق رنج جمعی، و پرداختن به اثرات روانی ماندگاری است که افراد ممکن است برای کنار آمدن با آنها به تنهایی دچار مشکل شوند.
تسلیت عمیق به مردم عادی در هر دو طرف ابراز میشود؛ به کسانی که جنگ را انتخاب نکردند و عزیزانشان را از دست دادند، از جمله سربازی در نزدیکی زندان اوین. زندگیهای عادی به طور ناگهانی توسط جنگ که به طور غیرمنتظرهای فرا رسید، قطع شد و باعث ناباوری گشت.
پس از پناه گرفتن از حملات اولیه، پریشانی روانی عمیق، از جمله وحشت از هر صدای ناگهانی و خیالات ذهنی، ناشی از یک انفجار مهیب در نزدیکی محل کار در تهران بود. این تجربه ماهیت نابرابر جنگ را برای مردم عادی برجسته کرد، زیرا کشورهای دیگر پناهگاهها و حمایتهای دولتی/بیمهای برای آسیبدیدگان فراهم میکنند، در حالی که در ایران، واقعیتهای اقتصادی مردم را مجبور کرد تا خطر حملات موشکی را به جای گرسنگی بپذیرند و آنها را بدون حفاظتهای مشابه در معرض خطر قرار داد.
احساسی متناقض پدیدار شد، که در آن از یک سو شادی بود که دیگر بمبی نمیافتد، اما از سوی دیگر غمگینی که زندگی هرگز مثل قبل نخواهد شد. تلاشها برای کنار آمدن شامل حواسپرتی ذهن با باشگاه و موسیقی، و حفظ روال عادی برای جلوگیری از استرس ناشی از اخبار مداوم بود، اما در نهایت نگرانی برای امنیت مردم در تهران و فراتر از آن افزایش یافت.
جنگ قدردانی عمیقی را نسبت به شرایط قبل از جنگ، حتی آنهایی که قبلاً از آنها شکایت میشد، ایجاد کرد و بر اهمیت قدردانی از لحظات و ارج نهادن به انسانها تأکید کرد. این تجربه، قطعیت خداحافظیها و هرج و مرجی را که میتواند رخ دهد، مانند درگیریها در پمپ بنزینها، برجسته کرد. درس اصلی این است که جنگ در سطح جهانی مضر است و عمدتاً باعث رنج عظیمی برای شهروندان عادی میشود و نیازمند تعهد به یادگیری مداوم و خودسازی است، با وجود درد ماندگار و چالشهای روانی.
با وجود پریشانی شخصی، برنامهریزی شده است که فعالیتهای قبلی و انتشار ویدئوها از سر گرفته شود، با اذعان به اینکه احساسات درونی ممکن است شدیدتر از آنچه ابراز میشود، باشد. تأکید زیادی بر ضرورت بازگشت به زندگی عادی، یادگیری از رویدادهای گذشته و غلبه بر ناملایمات شده است، زیرا زندگی فقط یک بار اتفاق میافتد. به دوستان و رفقا توصیه میشود در صورت تأثیر روانی از جنگ، به مشاوره حرفهای مراجعه کنند، با اذعان به عواقب ذهنی خطرناک و اغلب نادیده، و آرزوی آیندهای پر از شادی و شوخطبعی میشود.
جنگ برای هیچ ملتی چیز خوبی نیست، زیرا تنها کسانی که رنج میبرند مردم عادی هستند.
| بینش | پیامد |
|---|---|
| مردم عادی بار سنگین جنگ را به دوش میکشند. | جنگ در سطح جهانی مضر است و رنج عظیمی را به کسانی که آن را انتخاب نکردند، صرف نظر از طرفین، وارد میکند. |
| جنگ زخمهای روانی ماندگار بر جای میگذارد. | افراد تروما، وحشت از صداهای ناگهانی، و پریشانی ذهنی را تجربه میکنند که نیازمند بحث و حمایت حرفهای احتمالی است. |
| ارزش زندگی پس از درگیری روشنتر میشود. | قدردانی مجددی از لحظات صلحآمیز، ارتباطات انسانی، و اهمیت ارج نهادن به جنبههای ساده زندگی وجود دارد. |
| جوامع در طول جنگ با حمایتهای نابرابر روبرو هستند. | ساختارهای حمایتی متفاوت دولتها به این معنی است که شهروندان عادی در برخی مناطق باید بین بقای اقتصادی و تهدیدات موشکی یکی را انتخاب کنند، برخلاف کسانی که پناهگاهها و کمکهای دولتی دارند. |
| تابآوری و سازگاری حیاتی هستند. | با وجود درد عمیق و 'افکار روانپریشانه'، افراد باید تلاش کنند تا ادامه دهند، یاد بگیرند، بهتر شوند و به زندگی عادی بازگردند. |
