07 مهر 1404
قطعیهای سیستماتیک برق تقریباً تمامی بخشهای جامعه و اقتصاد را به شدت مختل میکند و فقدان عمیق پاسخگویی و برنامهریزی استراتژیک در نظام حاکم را آشکار میسازد. این اختلالات مکرر نه تنها کسبوکارها و خدمات ضروری را فلج میکند، بلکه اعتماد عمومی را از بین برده و نابرابریهای اجتماعی-اقتصادی را در سراسر کشور تشدید میکند.

سعید سوزنگر، مهمان همیشگی، برای بررسی موضوع مهم قطعی برق به بحث میپیوندد.
مسئولین به دلیل عدم توانایی در مدیریت سیستماتیک قطعی برق مورد انتقاد قرار گرفتهاند؛ آنها اغلب نتوانستهاند به برنامههای اعلامی خود عمل کنند، که نشاندهنده از دست رفتن حتی «نظم در خرابکاری» است.
قطعی برق تأثیر عمیقی بر تمامی اقشار جامعه، از لولهکشها گرفته تا اکوسیستم استارتاپی، دارد و زندگی روزمره و فعالیتهای اقتصادی را مختل میکند.
اقتصاد دیجیتال، شامل استارتاپها، فینتکها و مراکز داده، به شدت آسیب میبیند زیرا بدون برق پایدار قادر به فعالیت نیست و این امر منجر به زیانهای مالی قابل توجه و کندی رشد میشود. مراکز داده حتی با سیستمهای پشتیبان نیز با زمانهای بازیابی طولانی مواجه هستند که به دلیل فراوانی و مدتزمان قطعیها، این سیستمها نیز ناکافی شدهاند.
یکی از مشکلات اساسی در نظام حاکم این است که «همه مسئول هستند در حالی که هیچکس مسئول نیست»، این امر به فقدان گسترده پاسخگویی منجر شده و مسئولین به طور مداوم از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکنند.
کسبوکارها برای حفظ پایداری خدمات تحت فشار مالی زیادی هستند، اغلب نیاز به سرمایهگذاری در چندین سیستم پشتیبان مستقل در مکانهای مختلف دارند که این امر به طور چشمگیری هزینههای عملیاتی را بدون درآمد متناسب افزایش میدهد.
قطعیهای مکرر برق با اخلال در یکپارچگی، محرمانگی و در دسترس بودن خدمات و دادههای ضروری، امنیت جامعه را به خطر میاندازد و دسترسی شهروندان به نیازهای اولیه یا اطلاعات حیاتی را غیرممکن میسازد.
قابلیت اطمینان خدمات عمومی به طور قابل توجهی کاهش یافته است، که منجر به از دست رفتن اعتماد عمومی و احساس عقبگرد از «عصر طلایی» بهبود کیفیت، سرعت و کاهش هزینهها در خدمات شده است.
دههها سرمایهگذاری ناکافی در زیرساختها و نگهداری انرژی، همراه با بیکفایتی سیاسی و تحریمها، به یک سیستم در حال فروپاشی منجر شده که برای ثبات آن سالها تلاش و هزینههای گزاف نیاز است.
مدتزمان قطعی برق به طور نامتناسبی توزیع میشود، به طوری که برخی مناطق مانند خوزستان، با وجود اینکه تولیدکننده اصلی انرژی هستند، در گرمای شدید قطعیهای طولانیتر و شدیدتری را تجربه میکنند، امری که مسئولین انکار میکنند اما مشاهدات میدانی آن را تأیید میکند.
مسئولین در مورد مصرف انرژی ناصادق تلقی میشوند، شهروندان را به دلیل مصرف بیش از حد مقصر میدانند در حالی که سیاستهای تولید داخلی را اجرا میکنند که محصولات کمبازده انرژی را ترویج کرده و مصارف صنعتی را بر نیازهای مسکونی اولویت میدهند.
ابتکارات دولتی، مانند جایگزینی موتورسیکلتهای بنزینی با برقی، به خوبی برنامهریزی نشده و ناپایدار هستند، فاقد زیرساخت شارژ لازم بوده و در رفع کسری برق موجود ناکام ماندهاند.
تأمین وسایل حملونقل عمومی، به ویژه اتوبوسهای جدید، به دلیل اتکا به تصمیمات غیرکارشناسی مورد انتقاد قرار گرفته است، به طوری که برخی اتوبوسهای «برقی» همچنان برای عملکردهای اساسی مانند گرمایش و سرمایش به سوختهای فسیلی نیاز دارند.
رویکرد دولت در قبال مسائل حیاتی شبیه به روش «آزمون و خطا» است، حتی برای خدمات ضروری مانند بیمارستانها که عملها توسط قطعی برق به خطر میافتند، که نشاندهنده عدم آمادگی و آیندهنگری اولیه است.
تأثیر تجمعی تورم، مالیاتها و اختلالات خدماتی، فشار اقتصادی شدیدی بر شهروندان وارد میکند، به طوری که بسیاری از آنها برای تأمین نیازهای اولیه خود با مشکل مواجهاند.
قطعی برق امنیت روانی و جسمی، امنیت دادهها و داراییهای شرکتهای کاربرمحور را به خطر میاندازد و اختلالات گستردهای را در ابعاد متعدد اقتصادی و امنیتی ایجاد میکند.
وعدههای دولت مبنی بر پرورش «یونیکورنها» در اقتصاد دیجیتال محقق نشده است، زیرا مداخلات نظارتی و محیط ناپایدار، رشد کسبوکارهای آنلاین و استارتاپها را سرکوب میکند.
اپراتورهای ورشکسته مخابراتی مانند رایتل به طور بحثبرانگیزی تخصیصهای فرکانسی سودآوری برای فناوریهایی مانند 5G دریافت میکنند، با برنامههایی برای کسب درآمد از اجاره غیرقانونی فرکانس، که سوءمدیریت را بیشتر برجسته میکند.
عموم مردم به طور فزایندهای از این وضعیت ناراضی هستند و نگرانیهایی در مورد سانسور نظرات و انتقادات عمومی در رابطه با این مسائل وجود دارد.
وزرا اغلب به عنوان مهرههایی دیده میشوند که باید از دستورات نهادهای بالادستی پیروی کنند، که این امر توانایی آنها را برای رسیدگی مؤثر به مشکلات و اجرای راهحلهای واقعی محدود میکند.
این قطعی برق فقط چند تا لامپ خاموش شدن نیست؛ یک سرویسی از بین رفته که اول مالک سرویس انتظارش را میکشد، بعد به کاربر میرسد.
| مسئله | توضیح | تأثیر |
|---|---|---|
| قطعیهای مکرر برق | قطعیهای برنامهریزی نشده و طولانیمدت برق، که اغلب از زمانهای اعلام شده فراتر میرود و نشاندهنده سوءمدیریت مسئولین است. | اختلال گسترده در زندگی روزمره، فعالیتهای اقتصادی و خدمات ضروری (مانند عملهای جراحی، بانکداری). افزایش هزینههای عملیاتی برای کسبوکارها جهت حفظ پایداری. |
| فقدان پاسخگویی | مسئلهای سیستمی که در آن مسئولین از زیر بار مسئولیت مشکلات شانه خالی میکنند و به یک نظام حاکم کند و بیتفاوت منجر میشود. | ادامه یافتن مشکلات، فرسایش اعتماد عمومی و عدم مالکیت مشخص برای حل مسائل حیاتی، که مانع از حکمرانی مؤثر میشود. |
| فشار اقتصادی بر کسبوکارها | کسبوکارها، به ویژه در اقتصاد دیجیتال و مراکز داده، متحمل هزینههای گزافی برای برق پشتیبان میشوند که اغلب قادر به ارائه خدمات مداوم نیست. | کندی رشد، زیانهای مالی قابل توجه برای استارتاپها، تعطیلی کسبوکارهای آنلاین و افزایش سربار عملیاتی، که کل اکوسیستم اقتصاد دیجیتال را تهدید میکند. |
| به خطر افتادن امنیت | اختلالات برق یکپارچگی، محرمانگی و در دسترس بودن خدمات و دادههای حیاتی را به خطر میاندازد و منجر به کاهش امنیت جامعه میشود. | دسترسی عمومی به خدمات و اطلاعات ضروری به شدت محدود میشود، که به افزایش سرقت، ناامنی اجتماعی و از دست رفتن احتمالی دادهها برای کسبوکارها و افراد منجر میگردد. |
| سیاستها و اظهارات گمراهکننده | سیاستهای دولتی ترویجدهنده محصولات با بازده انرژی پایین و مقصر دانستن شهروندان برای مصرف، در کنار اظهارات ناصادقانه مسئولین در مورد زیرساختها و مدیریت منابع. | ترویج رویههای ناکارآمد، سوءتخصیص منابع (مانند محصولات کشاورزی آببر در مناطق خشک) و تحمیل بار ناعادلانه بر شهروندان به دلیل ناکارآمدیهای سیستمی. |
| تبعیض منطقهای | توزیع نامتوازن قطعی برق، با تجربه مناطق تولیدکننده انرژی و با دمای بالا از قطعیهای طولانیتر نسبت به سایرین، علیرغم انکار مسئولین. | تشدید نابرابری و بیعدالتی بین مناطق، ایجاد نارضایتی و بیاعتمادی به ادعاهای دولت در مورد توزیع عادلانه. |
| زیرساختهای رو به وخامت | دههها سرمایهگذاری ناکافی، بیکفایتی سیاسی و تحریمها به یک زیرساخت انرژی و حملونقل در حال فروپاشی منجر شده که نیاز به تلاشهای گسترده برای بازیابی دارد. | سالها تلاش و هزینههای هنگفت برای بازیابی لازم است. اجرای ناکارآمد راهحلهای مدرن (مانند خودروهای برقی فاقد زیرساخت شارژ) به دلیل ضعفهای زیربنایی. |
| عملکرد ناکارآمد وزرا | وزرا تحت تأثیر دستورالعملهای نهادی محدود دیده میشوند، که توانایی آنها را در اجرای راهحلهای مؤثر یا به چالش کشیدن سیاستهای ناقص محدود میکند. | سرکوب نوآوری، عدم پیشرفت در مسائل حیاتی و تداوم مشکلات سیستمی، زیرا وزرا نمیتوانند به طور مستقل برای منافع عمومی عمل کنند. |
